دنیای کاغذی هنر مثل سینما نیست که وقتی نانش آجر بشود، نعره در بوق و کرنا کند که "هاااای ایها الناس! ما را هم نگاه کنید. نگذارید ما به حاشیه برویم."
دنیای کاغذی هنر، بی صداست. از دیرباز خاموش بود، امروز خاموش است و فردا هم خاموش. فقط زنده است. همین.
چه بسا این روزها این "فقط زنده بودن" هم در خطر افتاده و گرانی و تورم و قیمت بالای کاغذ، پایش را بر گلوی دنیای کاغذی هنر گذاشته و فشار می دهد. کسی هم نیست برایش اعتراض کند و دل بسوزاند. نه انصار حزب اللهی پشتش در آمده نه روشن فکری! همه فقط نگاهش می کنند.
مخاطبان گزینشی؛ ورود فوق لیسانس به پایین ممنون؛ حتی شما لیسانسه ی عزیز!
ما هر چه دقت کردیم متوجه نشدیم که در کتابخانه ملی کشور چه چیز خیلی خیلی مهمی است که رئیس محترم این سازمان دستور فرمودند: فقط فوق لیسانسه ها به بالا اجازه حضور در کتابخانه ملی را دارند و در صورت حضور مثلا یک لیسانسه امنیت ملی و اسناد ملی و باقی مقولات ملی به خطر بیفتد؛ البته این شاید از آن اتفاق هایی باشد که تنها در ایران بیفتد.
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران گفته است: این سازمان مجموعهای از آرشیو ملی و کتابخانه ملی ایران است که به صورت هیئت امنایی اداره میشود.اعضای هیئت امنای این کتابخانه نظیر وزیر علوم، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر آموزش و پرورش و 2 پرفسور دانشگاه با معرفی وزیر فرهنگ و علوم به رئیسجمهور تشکیل شدند که شخص رئیسجمهور به عنوان رئیس هیئت امناء کتابخانه ملی ایران است.
اسحاق صلاحی حرفهای دیگری هم داشت: اعضای این کتابخانه حتماً باید دارای مدرک کارشناسی باشند تا بتوانند از خدمات و امکانات این کتابخانه بهرهمند شوند، اما با بروز برخی از مشکلات، امکان اینکه تنها دارندگان مدرک کارشناسی ارشد و دکترا از این خدمات استفاده کنند، وجود دارد.
صلاحی همچنین گفته است: کتابخانه ملی ایران از ساعت 8 صبح تا 22 شب به محققان و پژوهشگران به ارائه خدمات میپردازند که در این راستا نیز تلاش شده است تا برای پژوهشگران از ساعت 23 شب تا 7 صبح نیز خدماتی ارائه شود که این امر یک شرایط استثنایی در کتابخانه ملی ایران به شمار میرود.
شاعران که رفتند
خلیل عمرانی شاعر آیینی کشورمان هفته گذشته در سن 48 سالگی در بیمارستان قلب تهران درگذشت.تشییع پیکر این شاعر آیینی و شناخته شده کشور از میدان امام خمینی (ره) شهر دیر تا آرامگاه شهدای گمنام این شهر برگزار و در امامزاده شاه ابولقاسم به خاک سپرده شد.
به مناسبت درگذشت خلیل عمرانی دکتر محمود احمدی نژاد رییس جمهوری، وزیران آموزش وپرورش و فرهنگ وارشاد اسلامی، نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه بوشهر، استاندار، مدیران کل آموزش وپرورش و فرهنگ وارشاد اسلامی استان بوشهر،امام جمعه و فرماندار دیر پیام های تسلیت فرستادند. شهر دیر در فاصله 180 کیلومتری جنوب بوشهر واقع است.
از میان آثار منتشرشده او می توان به مجموعه های ˈمروارید فراموشˈ، ˈترنم حضورˈ، ˈساعت به وقت شرعی دریاˈ و ˈدلمویه های بمˈ اشاره کرد.
اصغر حاج حیدریˈ متخلص به ˈخاستهˈ از شاعران پیشکسوت آیینی و انقلابی کشور و پیرغلام اهل بیت(ع) نیز چند روز قبل بر اثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشت.
حاج حیدری در سال 1324 در خمینی شهر متولد شد و روز جمعه در سن 67 سالگی در خمینی شهر اصفهان دار فانی را وداع گفت.
وی شاعر اهل بیت(ع) و از بنیانگذاران کنگره شعر ˈمیلاد آفتابˈ در خمینی شهر اصفهان بود و در برپایی سوگواره ادبی ثارالله و برپایی محافل بصیرت حسینی نقش بسزایی داشت. ˈدشت شبنمˈ، ˈعطر گندمˈ، ˈمهر مردمˈ و ˈنمکدونˈ از جمله آثار مرحوم حیدری به شمار می رود.
جاهد جهانشاهی نویسنده و مترجم ایرانی و از منتقدان عرصه تئاتر صبح روز پنجشنبه در حین کوهنوردی در تهران درگذشت. این نویسنده که برای مدتی ریاست انجمن منتقدان و نویسندگان خانه تئاتر را بر عهده داشت، صبح امروز در حین کوهنوردی در منطقه کوهستانی درکه دچار ایست قلبی شد و از دنیا رفت.
جهانشاهی متولد سال 1325 بود و از آثار به جای مانده از وی میتوان به ترجمه ˈنمایشنامه رییسجمهورˈ توماس برنهارد، ˈنان سالهای سپریشدهˈ هاینریش بل، ˈمادرˈ برتولت برشت، ˈگزارش یک آدمرباییˈ گابریل گارسیا مارکز، ˈکتاب دلواپسیˈ فرناندو پسوا، ˈزندگی برتولت برشتˈ وˈ در حال کندن پوست پیازˈ گونتر گراس اشاره کرد.
اما نکته قابل تامل در مورد این هنرمند فقید آن است که با خاکسپاری او در قطعه هنرمندان مخالفت شد. مراسم تشییع پیکر زندهیاد جاهد جهانشاهی که پیش از این اعلام شده بود صبح امروز یکشنبه 26 آذر از مقابل خانه هنرمندان برگزار میشود، با وجود حضور جمع قابل توجهی از نویسندگان و شاعران لغو شد!
یکی از نزدیکان زندهیاد جهانشاهی در حاشیه این مراسم در مورد علت این اتفاق گفت: صبح امروز از جانب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به خانواده جهانشاهی اعلام شد که امکان دفن پیکر وی در قطعه هنرمندان فراهم نشده است.
از آنجا که پیش از این اعلام شده بود که مراسم تشییع از خانه هنرمندان انجام میگیرد، عده زیادی از اهالی ادبیات به این محل آمده بودند ولی پس از دقایقی به طور رسمی از سوی خانه هنرمندان اعلام شد که مراسم تشییع از خانه هنرمندان صورت نمی گیرد.
طنزها و گفتوگو با وودی آلن انتشار یافت
کتاب طنز «دفاع از دیوانگی» نوشتهی وودی آلن با ترجمهی مازیار عطاریه از سوی نشر شورآفرین در 245 صفحه به چاپ رسیده است. این کتاب درسال ۲۰۰۷ منتشر شد و مجموعهای از مقالههای طنز این سینماگر از سه کتاب «بیحساب» (۱۹۷۱)، «بی بال و پر» (۱۹۷۵) و «عوارض جانبی» (۱۹۸۰) است.
همچنین کتاب «گفتوگو با وودی آلن» نوشتهی اریک لاکس با ترجمهی مازیار عطاریه از سوی نشر یادشده منتشر شده است. این کتاب سال 2009 منتشر شده و به گفتهی ناشر، تفاوت عمدهای با اکثر کتابهای گفتوگو و زندگینامه دارد. این دست کتابها معمولاً در طول چند هفته یا چند ماه آماده میشوند و صرفنظر از زمانی که میبرند، نتیجه مانند عکسی فوری است که عقاید و احساسات فرد مورد نظر را در دورهی خاصی از زندگیاش منعکس میکند. اما کتاب حاضر، آلبوم عکسی است که بیش از نیمی از زندگی وودی آلن، از سال ۱۹۷۱ را دربر میگیرد و گذر او از یک کارگردان بیتجربه به یکی از مطرحترین فیلمسازان دنیا و چیزهایی را که در این مدت فراگرفته، به خوبی نشان میدهد.
«وودی آلن» اول دسامبر 1935 در نیویورک به دنیا آمد. بعد پایان دبیرستان به دانشگاه نیویورک رفت، اما هرگز نتوانست در رشته فیلم و ارتباطات موفق باشد و سرانجام از آنجا اخراج شد. در 19سالگی شروع به نگارش سناریو برای مجموعههای تلویزیونی کرد و تبحرش در این زمینه درآمد وی را از هفتهای 75 دلار به هفتهای 1500 دلار رساند.
او سال 1965 اولینبار وارد دنیای سینما شد و فیلمنامه «تازه چه خبر، پیشی؟» را نوشت، اما بهعنوان کارگردان در سال 1966 بود که فیلم «چه خبر، سوسن ببری» را ساخت و یک سال بعد در فیلم «کازینو رویال» از سری فیلمهای جاسوسی جیمز باند ایفای نقش داشت.
فیلمهای «پول رو بردار و در رو» (1969)، «موزها» (1971)، «عشق و مرگ» (1975) و «خوابیده» (1973) از دیگر تجربیات فیلمسازی «وودی آلن» در سالهای اولیه کارگردانی بودند که بیشتر آنها مضامین کمدی داشتند.
نقطه اوج شهرت و موفقیت «وودی آلن» در سال 1977 با فیلم «آنی هال» رقم خورد؛ فیلمی که جایزه اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را برای وی بههمراه آورد و «دایانا کیتون» را نیز به اسکار بهترین بازیگر زن رساند.
او در مجموع 15بار نامزد اسکار بهترین فیلمنامه و هشتبار نامزد بهترین کارگردانی شد که در این میان فقط دو بار در بخش بهترین فیلمنامه و یک بار در بخش بهترین کارگردانی موفق به کسب اسکار شد. یکی از آخرین فیلمهای وودی آلن «نیمهشب در پاریس» بود که در افتتاحیه جشنواره کن نمایش یافت.
مردی که تئاتر را رها کرد و شاعر شد
"محمد علی محمدی" متولد مرداد 1338 در «خرمشهر» است و متخلص به «م، ریحان». او خاطرات جالبی از انقلاب و تاسیس روزنامه جمهوری اسلامی دارد.
وی در گفتگو با یکی از رسانه ها مطالب و خاطرات جالبی را مطرح کرد که بخشی از انها در ادامه تقدیم حضورتان می شود
*مکتب میرفتم، خدا بیامرزداش! معلم من «ملا عبدالله» نامی بود که فکر میکنم بوشهری بود و بسیار مدرن تدریس میکرد. بعضی از کلمات را که نمیفهمیدیم از هنر نمایش برای تدریس استفاده میکرد، ادا اصول در میآورد و به کلمات آهنگ میداد تا ما یاد بگیریم.
*مثلا یک استکان میگذاشت روی پیشانیاش و خودش را شکل یک میمون می کرد و حرکات موزون در میآورد و یک کلمهای مانند «ولیمسّنّکم» را بالاخره به یک کودک 6 ساله القا میکرد، و یا «ولیرجمنّکم» را ببینید چقدر برای بچهی 6 ساله سخت است، ولی او این کار را میکرد. مزد هم نمیگرفت و فقط به یک مراحلی از قرآن که میرسیدیم خودش یادآوری میکرد. مثلا وقتی به «ولم یکن الذین کفروا» میرسیدیم، میگفت «لم یکن، حلوا بکن» یعنی به یک مرحلهای رسیده ایم که فردا باید حلوا بیاری به بقیه همدرسها بدهی. معمولا مواد غذایی، پارچه و ... به او میدادند و سعی میکرد که پول نقد نگیرد.
*خانواده بسیار بیجمعیتی بودیم، پدر من چهار بار ازدواج کرده بود. خانم اولش را طلاق داده بود، دومی فوت شده بود، سومی را بسیار دوست داشت ولی بچهدار نمیشد؛ بعد مادر مرا گرفته بود و از مادرم هم فقط همین یک بچه را داشت.
*من در 10 سالگی اولین شعرهایم را گفتم و بعد چیزی که آن را جدی کرد این بود که بعضا حرص میخوردم از این که بچههای ما با اینکه عربی محلی بلد بودند در درس عربی ضعیف بودند، بعضی از شعرهای کتاب عربی را من ترجمهی شعر به شعر میکردم برای اینکه بچهها بتوانند یاد بگیرند. این مقدمات شاعری بود و همین که به اواخر سیکل اول دبیرستان -چون ما نظام قدیم میخواندیم- رسیدم دیگر من تمرکزم بیشتر روی تئاتر بود و تقریبا از شعر فاصله گرفته بودم و میتوانم بگویم سعی نمیکردم که خودم را به شاعری معرفی کنم، چونکه شعرهایم برای خودم بود و خیلی هم نسبت به شعرهایم سختگیر بودم.
*شیطنتم این بود که سوال بیجواب مطرح میکردم. من به دنبال گرفتن جوابی نبودم؛ دنبال این بودم که خودم را به رخ بکشم. در این حین یک آگهی دیدم و این آگهی مرا به دفتری در خیابان بهار تهران کشاند. در خیابان بهار شمالی دفتر «انتشارات قلم» بود. «انتشارات قلم» در واقع محل تجمع اعضای شرکتی بود به نام «سمرقند» که اینها ظاهرا فعالیت فنی و صنعتی و پیمانکاری میکردند ولی در واقع یک دفتر سیاسی بود، ترکیبی از «میرحسین موسوی، عزتالله سحابی، غلامرضا آقازاده، مهندس هندی، آقای هاشمی طباء و ...» بودند. آن آگهی در واقع مضمونش یادم هست که به نوعی دعوت کرده بودند فعالانی که فعالیت هنری دارند و مسلمان هستند بیایند. پا شدم و به آنجا رفتم و 10-8-7 نفری را آن جا زیارت کردم؛ مانند «مرحوم طاهره صفارزاده، گرمارودی، علی معلم، سید حسن حسینی و ...»
*من شاید بچه سال ترین آدم آن جمع بودم. آن زمان 19 سال سن داشتم و نمیدانستم که قصه چه هست. "آقا" (مقام معظم رهبری) از راه رسیدند و ما هم ایشان را نمیشناختیم و در آنجا ارادت پیدا کردیم. خلاصه حرفشان این بود که انقلاب اسلامی دارد پیروز میشود و نود و چند درصد فعالان هنری و افراد دست به قلم این کشور تودههایی هستند و خلاصه انگیزههای دینی ندارند و ما هم باید از همین حالا برای این انقلاب نسلسازی کنیم. البته بعدها من متوجه شدم که این مقوله را علمای انقلابی بین خودشان بحث کرده بودند و همزمان با این حرکتی که در دفتر نشر قلم شروع شد، «آقای اردبیلی» جداگانه و «شهید باهنر» هم جداگانه هر دو دنبال این بودند که این سازماندهی را برای نسلسازی هنری و فرهنگی انقلاب انجام بدهند، ولی وقتی فهمیدند ایشان این کار را کردهاند، گفتند نیازی نیست که ما پیگیری کنیم. بعدها حتی در جلسات این مجموعه شرکت می کردند و کمکم زمینههایی پیش آمد که ما به جای دفتر نشر قلم رفتیم به ساختمان انجمن شاهنشاهی فلسفه در کوچه اتحاد زیر تئاتر شهر.
*در جلسات آن تشکیلات ما که اسمش شده بود «کانون نهضت فرهنگی اسلامی» شرکت میکردند. در یکی از آن جلسات بحثی راجع به یک بیت از «حافظ» شد که نمیدانم چرا گره خورد. من صندلی مجاور آقا نشسته بودم، از ایشان اجازه گرفتم و یک حرفی زدم که یادم نیست چه گفتم و ایشان بلافاصله گفتند درست است، همین است که این جوان میگوید و اختلاف نظرها حل شد. بعد که از جلسه بیرون آمدیم ایشان گفتند شما شعر هم میگویید؟ گفتم بله شعر هم میگویم ولی اعتقادم به تاثیر اجتماعی تئاتر خیلی بیشتر است. فرمودند «ما شاعر لازم داریم» -به همین لحن- و بعد هم «آقای زورق» را صدا کردند.
اخرین خبرها از جشنواره شعر فجر
دبیر هفتمین جشنواره بین المللی شعر فجر با بیان اینکه برخی کشورهای اروپایی همچون لهستان متقاضی حضور در جشنواره امسال هستند، افزود: تاکنون پنج کشور برای حضور در این رویداد اعلام آمادگی کرده اند.
ˈرضا حمیدی از تشکیل کمیته علمی این جشنواره و مشخص شدن ترکیب داوری ها تاپایان هفته جاری خبر داد و گفت:اعضای کمیته علمی مرکب از هفت نفر خواهد بود. ترکیب اعضای شورای سیاستگذاری هفتمین جشنواره بین المللی شعر فجر نیز در آینده ای نزدیک مشخص خواهد شد.
حمیدی به فعالیت روابط عمومی و پایگاه خبری این رویداد از فردا اشاره کرد و افزود : اخبار جشنواره شعر فجر بر روی پایگاه اطلاع رسانی آن به نسانی www.fajrpoem.ir قرارخواهد گرفت.
حمیدی در مورد تنوع برنامه های این دوره جشنواره شعر فجر یادآورشد: برنامه های متنوعی برای جشنواره هفتم در نظر گرفته شده است که پس از تایید نهایی اطلاع رسانی می شود. تاکنون 5 کشور متقاضی حضور در جشنواره شده اند که شرکت آنها در جشنواره با هزینه کشور متقاضی خواهد بود.
دبیر جشنواره شعر فجر به حضور پررنگ کشورهای فارسی زبان در این دوره از جشنواره اشاره کرد و افزود : شاعرانی از کشورهای تاجیکستان ، ازبکستان ، هندوستان ، افغانستان و پاکستان در این جشنواره شرکت خواهند کرد. هفتمین جشنواره بین المللی شعر فجر بهمن ماه امسال در سراسرکشور برگزار می شود.
تمام حاشیه های جایزه ادبی جلال/وزیر ارشاد: شرح اسم لیاقت برگزیده شدن را نداشت
جایزه ادبی جلال آلاحمد یک جایزه ادبی دولتی است که به منظور معرفی آثار برگزیده ادبیات داستانی در ایران پایهگذاری شده است. این جایزه به نام جلال آل احمد نویسنده ایرانی نامگذاری شده است و با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۸۷ نخستین دوره خود را در سالروز تولد آلاحمد آغاز کرد.
امسال نیز پس از گذشت 5 سال از برگزاری این برنامه و طبق روال گذشته موسسه خانه کتاب اسامی پنج کتاب منتخب پنجمین جایزه جلال آل احمد را در بخشهای مختلف اعلام کرد. دراین دوره در گروه داستان یک کتاب، درگروه نقد ادبی به طور مشترک دو کتاب و در گروه مستندنگاری به شکل مشترک دو کتاب به عنوان آثار شایسته تقدیر شناخته شدند.
کتاب «حافظ هفت» نوشته اکبر صحرایی در بخش داستان به عنوان اثر شایسته تقدیر شناخته شد. در بخش نقد ادبی، دو کتاب «مولوی و اسرار خاموشی» نوشته علی محمدی آسیابادی و «عقل سرخ» تالیف تقی پورنامداریان به عنوان آثارشایسته تقدیر و به شکل مشترک معرفی شدند.
همچنین در گروه مستندنگاری، کتاب «شرح اسم» تالیف سیدهدایتالله بهبودی دربخش زندگینامههای غیرداستانی و در بخش خاطرهنگاری کتاب «نورالدین پسر ایران» تالیف معصومه سپهری به شکل مشترک به عنوان آثار شایسته تقدیر شناخته شدند. گروه تاریخنگاری هم هیچ منتخبی نداشت.
اما این اخر ماجرا نبود چرا که به محض اعلام برندگان نهایی، اعتراض ها به این انتخاب ها از گوشه و کنار به گوش رسید.
بعد از حرف و حدیث های بی سابقه در خصوص داوری در پنجمین جایزه جلال آل احمد، اعلام نشدن برگزیده در هیچ رشته ای و همچنین شایسته تقدیر دانستن برخی آثار و تقسیم جوایز به شکلی عجیب، داوران این جایزه ملی در نامه ای به دبیر علمی جایزه جلال، تغییرات دستوری در این جایزه را افشا کردند. این نامه تنها تغییرات در بخش مستندنگاری جایزه امسال را گوشزد کرده است.
یکی از خبرگزاری ها با انتشار نامه اعتراض داوران بخش مستندنگاری، بخش دیگری از اتفاقات عجیب و غریب جایزه جلال آل احمد را فاش کرده است. داوران بخش مستندنگاری شامل آقایان مصطفی رحیمی و کامران پارسینژاد و خانم سیدهاعظم حسینی در نامه ای به مجید حمیدزاده، دبیر علمی جایزه جلال نوشتهاند اعتراض خود را نسبت به تغییر نتایج داوری در این بخش اعلام کردند.
داوران این بخش نوشتهاند که رای نهایی آنان در اعلام برگزیده بودن کتاب «شرح اسم» نوشته هدایتالله بهبودی نادیده گرفته شده است و به اثری که لایق 110 سکه بود ظلم و در نهایت با اثر دیگری به صورت مشترک به عنوان تقدیری معرفی شده است.
همچنین در این نامه نسبت به نادیده گرفته شدن حقوق خانم معصومه سپهری نویسنده کتاب «نورالدین پسر ایران» به عنوان خالق اثر و تقسیم شدن جایزه نهایی (25سکه) با راوی خاطرات اعتراض شده است.
گزیده ای از این نامه به قلم سیده اعظم حسینی، داور بخش مستندنگاری جایزه ادبی جلال آل احمد در ادامه منتشر شده است:
«مراسم پنجمین دوره جایزه ادبی جلال روز چهارشنبه یکم آذر ماه 1391 بعد از ماهها تلاش مجریان، داوران و انتظار جامعه فرهنگی و مولفان آثار برگزار شد و گرچه برخلاف انتظار با استقبال مناسب اهل ادب مواجه نشد اما تعدادی از بزرگواران که در مصدر امور فرهنگی هستند با حضور فعال خود در مراسم آن جایگاه رسمی و مهم این برنامه ملی را یادآور شدند که به سهم خود سپاسگزارم.
اعتراض خود و سایر داوران بخش مستندنگاری را به اعلام نتایج و نحوه اعطای جوایز اعلام می کنم و آنچه که اتفاق افتاده است را مهندسی ناشیانهای بنامم که تنها باعث بیاعتباری داوری علمی در یک جشنواره ملی و سواستفاده از شان نویسندهای صریح، آزاده، شجاع و مردمی جلال شده است و به نام او پرچمی برداشته شده که نافی برخی اصول اخلاقی و انسانی است.
موارد زیر اعتراض رسمی من و سایر داوران بخش مستندنگاری این جایزه ملی است و تقاضا دارم که در اسناد رسمی دبیرخانه این جشنواره به ثبت برسد:
1- همچنان که مستحضرید حوزه مستندنگاریها تاکنون حداقل در سه شاخه مستقل از هم یعنی خاطرات، زندگینامهها و سفرنامهها، ارزیابی و داوری شدهاند. به سبب نارساییهایی که در آئیننامه این جایزه ملی وجود دارد بارها در جلسات داوری این مسئله مطرح شده است که اگر در هر سه شاخه، اثر برگزیدهای وجود داشته باشد با آن چه میشود کرد و بارها جنابعالی وعده داده بودید که نظر هیئت علمی برای اختصاص جوایز مستقل یعنی هر کدام 110 سکه بهار آزادی است در دوره پنجم کتاب «شرح اسم» در بخش زندگینامهها، برگزیده شد و کتاب «نورالدین پسر ایران»، در بخش خاطرات شایسته تقدیر شناخته شد در حالی که در بیانیه رسمی، هر دو نویسنده و مولف گرامی شایسته تقدیر اعلام شدند و به هر کدام 12 و نیم سکه بهار آزادی تعلق گرفت.
بنابر این نه کتاب اول به 110 سکه خود رسید و نه صاحب اثر کتاب دوم به 25 سکه شایسته تقدیر دست یافت که برای همه داوران محل سؤال است حتی اگر بنا بود فقط یک کتاب جایزه بگیرد که خلاف سابقه این جشنواره است باز 110 سکه کامل باید اعطا میشد. بزرگوارا اگر کشور مشکل مالی دارد یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تنگناست صادقانه بازگو میکردید و جایزه را صادقانه و تعریف شده نه مهندسی شده میپرداختید و این همه حرف و حدیث از ما و سایر عوامل این جایزه به جا نمیگذاشتید. حال با این حرکت خود شان علمی داوری را در نگاه به کتاب خوبی مثل «شرح اسم» زیر سؤال بردید و حاصل زحمات دو ماه مطالعه، ارزیابی و داوری آثار را که با تنظیم صورت جلسهای رسمی در مورخ دوشنبه 8 آبان 1391 به کار خود پایان داد اینچنین مسئله دار کردید که مایه تاسف است.
2- یکی دیگر از مباحثی که همواره مسیر نادرستی را در برخی از جشنوارهها طی میکند نگاه حقوقی صحیح به پدیدآورندگی کتاب خاطرات است متاسفانه جایزه نیز از آن بینصیب نمانده است و هر بار در اثری خود را نشان داده است.
گرچه اکنون برخی جشنوارههای ملی این معضل را اصلاح کردهاند اما مسئله در جایزه جلال همچنان باقی است. بزرگوارا! همچنان که بر تارک این جایزه وجود دارد یک «جایزه ادبی» بناست مؤلفان و نویسندگان آثار خوب را بشناساند و از آنها تقدیر کند نه اینکه به سوژهها جایزه دهد! سؤال اینجاست که چرا جایزه «خاطره دیگری» را دوپاره کرده و بخشی از آن را به «صاحب خاطره» و «راوی» که هیچ نسبتی با پدیدآوری اثر ندارد و تنها یادماندههای ذهنی وی محتوای اثر است بخشیدید و وی را در نویسندگی و تالیف مشارکت دادید؟ این کار شما که به عنوان نگاه رسمی و دولتی به مباحث حقوقی حوزه پدیدآوری «کتاب خاطره» منتشر میشود بسیاری از زحمات خاطرهنگاران را که پدیدآورندگان زحمتکش «ادبیات مستند» هستند و کارشان یکی از توانمندیهای ادبیات انقلاب اسلامی است، تحتالشعاع قرار میدهد.
شخصا به هیچ وجه منکر اهمیت قهرمانان ملی جنگ، و کسانی مثل «سید نورالدین عافی» نیستم. اعتراض من آن است که چرا هر کس، سرجای خود قرار ندارد؟ من نیز مثل برخی از کارشناسان اذعان دارم که نمیتوان در همه کتابهای خاطرات و خاطرهنگاریها حکم یکسان به پدیدآوری مطلق خاطرهنگار (مصاحبهکننده، تدوینگر و نگارنده) داد و به کار انجام شده بستگی تام دارد اما در کتابی مثل «نورالدین پسر ایران» این امر کاملا مسلم و مسجل است. ضمن آن که تشخیص پدیدآوری کتاب نیز جزء وظایف داوران و هیئت علمی است و تشخیص هیات محترم داوران مستندنگاریها، که بارها در جلسات خود آن را متذکر شدهاند، آن بوده که «معصومه سپهری» نویسنده، مؤلف و گیرنده جایزه کتاب «نورالدین پسر ایران» است و ما از آنجا که متولیان جایزه را موافق آن دیده بودیم به شکل مکتوب پیگیر نشدیم و بدیهی انگاشتیم؛ که متاسفانه آن شد که نباید میشد.
مدتی بعد وزیر ارشاد گفت که پرونده این جایزه مختومه است و بحثهایی که امسال درباره جایزه جلال مطرح شده همیشه وجود داشته، ولی امسال بیشتر از سالهای گذشته مطرح شده است.
سیدمحمد حسینی در حالی میگوید که پرونده جایزه جلال مختومه است که مصطفی رحیمی یکی از داوران بخش مستند و تاریخنگاری جایزه جلال گفته است که هیات داواران این بخش نامه دومی را درباره حرفهای حمیدزاده دبیر علمی جایزه جلال در راه دارند. حمید زاده روز شنبه 18 آذر نشستی خبری به مسائل مطرح شده در مورد این جایزه پاسخ داده بود.
بهترین کتابهای داستان 2012 به انتخاب پابلیشرز ویکلی
از میان کتابهای داستانی و غیرداستانی منتشر شده در سال 2012 پابلیشرز ویکلی که سایت معرفی اخبار ناشران آمریکا و سراسر جهان است، بهترین آثار انگلیسی زبان را انتخاب کرده است:
«طبقات ساختمان» نوشته کریس ویر از انتشارات پانتئون: این کتاب در واقع مرکب از 14 کتاب مجزاست و موضوعهای مختلفی را دربرمی گیرد. اما همه قهرمانان کتاب در یک جعبه بزرگ به نام آپارتمان گرفتار شده اند.
«جسدها را بالا بیاورید» نوشته هیلاری مانتل از انتشارات هالت: این کتاب که به تازگی جایزه بوکر را تصاحب کرد تا دومین جایزه بوکر هیلاری مانتل را در کارنامه اش ثبت کند، دنباله ای بر کتاب «تالار گرگ» است. در این کتاب بلند و گیرا، مانتل نثر تاثیرگذار خود را برای بیان دیالوگها به کار میگیرد. در این کتاب توماس کرامول سالخورده شده و قدرتی بیش از کتاب اول دارد. اما او باید در برابر پادشاه بایستد و با ازدواج او مخالفت کند.
«خانه گرد» نوشته لوییز اردریچ از انتشارات هارپر: این کتاب که نامزد دریافت جایزه کتاب ملی آمریکا بود، زندگی یک پسر بومی آمریکایی را روایت میکند که در شمال داکوتا با خشونتهای نژادپرستانه روبه رو میشود. این پسر 13 ساله برای حمایت از مادرش در نهایت وادار به دست زدن به اعمال خشونت آمیز میشود.
«شادی یک عمل شیمیایی در مغز است» نوشته لوسیا پریلو از انتشارات نورتون: 14 داستان این کتاب نامزد نهایی برای اولین مجموعه داستان یک نویسنده شد. این مجموعه بیانکننده احساسات شاعرانه نویسنده آن با وجود مشکلات و بحران اقتصادی است. زنان، آسیبها، انتخابهای بد از جمله موضوعهایی هستند که نویسنده این کتاب انتخاب کرده است.
«شیطان در نقره» نوشته ویکتور لاواله از انتشارات اشپیگل و گراو: این کتاب که سومین رمان لاواله است، در تقاطع تعلیق روانشناختی و ترسهای ماورایی با چاشنی مزاح قرار دارد. یک شخصیت وهم آمیز در سرسراهای بی هوای یک موسسه روانپزشکی در تردد است: پلیسهای فاسد، کادر بی حوصله و مواد مخدر و دیگر ظرفیتهای مختل کننده روان آدمی که همه فکر میکنند به خوبی آنها را میشناسند، در کار هستند، اما هیچکس واقعا در امان نیست.
«شهر دیترویت جایی است که باید باشد» نوشته مارک بینلی از انتشارات متروپولیتن: این رمان روایتی از شهر دیترویت از زبان گزارشگر رولینگ استون است. این گزارشگر در کتاب دارد مصیبتهای زندگی در این شهر را بررسی میکند. او هیچ امیدی به شهر زادگاهش ندارد و با حس کمیابی از طنز، اسطورههای اخلاقی شهرش را که در جهت حمایت از زندگی شهری خلق شده اند، زیر سوال میبرد.
«همه ما میدانیم: سه زندگی» نوشته لیزا کوهن از انتشارات فارر، استراوس و گیروکس؛ این کتاب با نثری عالمانه و دلپسند نخستین کتاب کوهن استاد دانشگاه است. کتابی که به نوعی یک زندگینامه از زندگی زنان در اوایل قرن بیستم را در قالب زندگی استر مورفی، مرسدس دو آکوستا و مگی گارلند بررسی میکند. این شخصیتهای کاملا قابل قبول در دوره ای زندگی میکنند که همه تلاششان صرف این میشود که شغل خود را حفظ کنند و زندگی خانوادگی خود را بنا کنند. اما هر یک از این سه نفر روشهای خود را دارد و مخاطب در انتظار است تا ببیند کدام روش به بهترین جواب میرسد.
«مردمی که تاریکی خوارند» نوشته ریچارد لوید پری از انتشارات فارر، استراوس و گیروکس: این کتاب با زیر تیتر «داستان واقعی یک زن جوان که در خیابانهای توکیو ناپدید شد»، درباره ماجرای واقعی قتل لوسی بلکمن در توکیو است. این کتاب با بررسی این ماجرا که با رفتن این دختر جوان به ژاپن برای پیدا کردن کار شروع میشود و تراژدیای که پس از ناپدید شدن او بر خانواده اش وارد میشود، جامعه ژاپن را بررسی میکند. این کتاب نامزد دریافت چندین جایزه شده بود.
«سالهای باربادوس» نوشته برنارد بیلین از انتشارات ناپف: کتابی درباره جمعیت بریتانیاییهای آمریکای شمالی در قرن هفدهم است. این کتاب به عنوان یکی از بهترین آثار تحقیقی درباره آمریکای دوره استعماری به ارتباط بین ثبات و بروز خشونت و یغماگری بین ساکنان جدید و بومیهای آمریکا میپردازد.
«پرده آهنی: پیروز شدن در اروپای شرقی» نوشته آن اپلباوم از انتشارات دابلدی: این کتاب با بررسی اروپای شرقی در فاصله سالهای 1945 تا 1956 با روایت و تحلیلهای تاریخی ناشی از سلطه خونین اتحاد جماهیر شوروی بر اروپای شرقی پس از جنگ جهانی دوم، این دوره را زیر ذره بین میبرد.
«کوثر کربلا» آیتالله جوادی آملی به چاپ دوم رسید
28 آبان امسال نشر «اسراء» کتاب «کوثر کربلا» را در 5 هزار نسخه منتشر و روانه بازار نشر کرده که کمتر از یک ماه این اثر به چاپ دوم رسید. کتاب «کوثر کربلا» شامل مجموعهای از سخنرانیهای «آیت الله جوادی آملی» در دهههای محرم در شهرستان آمل به همراه مراثی گفته شده از زبان معظم له است که از گفتار به نوشتار تبدیل شده و در ساختاری جدید و منطقی به صورت مهندسی پژوهشی عرضه شده است.
مقدمه کتاب «کوثر کربلا» به قلم مفسر برجسته قرآن «آیت الله جوادی آملی (دام ظله العالی)» است؛ این مقدمه دارای مضامین بلندی بوده که بر غنای کتاب بسیار میافزاید و یک تحلیل عرفانی از رویکرد نهضت کربلا به دست میدهد و با بیان ابعاد جهاد اصغر، اوسط و اکبر و نیز هجرت اصغر، اوسط و اکبر به مقام والای سیدالشهداء (ع) اشاره کرده و ویژه خواص و نخبگان است، گرچه مردم متوسط هم میتوانند از آن بهره ببرند.
انتشارات «اسراء» کتاب «کوثر کربلا» را برای چاپ نخست در 5 هزار نسخه منتشر کرده بود که همه آنها به فروش رسید و اکنون نیز 5 هزار نسخه دیگر این اثر در حال آمادهسازی و انتشار است.